ارتباط خوشنویسی با شعر و موسیقی

زهیر صفری | 0  | 1401/03/09
لینک کوتاه https://naghmedelgosha.com/n/247f1a0 |
شعر,خوش نویسی و شعر,خط و شعر


شعر و خط  دو پیوند اساسی 


شعر، هنر و عرفان، سه همراه همیشگی و سه همزاد ازلی بوده اند.
هر کجا که قامت هنر به نضج و بالندگی ایستاده درخت عرفان نیز به تجلی و شکوفایی نشسته.
هنرمندان اصیل، عارفان بارگاه جمالند و عارفان واصل، هنرمندان جلوه گر سیمای حقیقت.
آنان حقایق مکتوم جهان خلقت را در طرح و نقش و رنگ و صدا متجلی می کنند و اینان با آن حسن شورانگیز به شادخواری و طرب مشغول.‏
از همین روست که هنر بهترین زبان واگویه  تجربه های عرفانی بوده و عارفان همواره از مضیقه تعبیر و بیان تجربیات خویش، دست به دامن بلند هنر و شعر انداخته اند و به دلبری از آن حسن بی پایان، اشارت سازی و عبارت پردازی نموده اند.

آنچه در این مجال اندک در پی بررسی آنیم

  ارتباط شعر با خط |آموزش خط تحریری حرف چلیپا | خط تحریری حرف چلیپا | آموزش خوشنویسی با خودکار حرف چلیپا

 

بررسی نسبت شـعر و عرفـان از یک سو و نیز بررسی رابطه هنر خوشنویسی با این دو مقوله از سوی دیگر است

که نمونه زیبای آن را در خوشنویسی اشعار عرفانی امام خمینی(س) در کتاب «گلشن حسـن؛ شکـسته نویسی رباعـیات دیـوان امام(س)» که به همت بانوی هنرمند و خوش ذوق؛ سرکار خانم فاطمه قمری کتابت شده است می توان این جمال و طراوت هنـر و عـرفان را توأمـان مشاهده نمود.‏

 
 خط و شعر آیینه ای برای تجلی صورتِ معنا

‏‏هنر، موهبتی خداوندی است که بشر را قادر ساخته به شیوه ای وزین و موزون، حقایق و عناصر درونی خویش را واگویه نماید و در میان همه هنرهایی که کلام را تجلی می بخشند، هنر خوش نویسی از جایگاهی والا و ارزشمند برخوردار است.

الفاظ و حقایق آسمانی درخور آنند که به وجهی نیکو، موزون و چشم نواز به چشم آیند و این مهم بوسیله قلم خوش نویسان مسلمان محقق شده است.
خوش نویسی در اسلام، هنری قدسی بوده است که به اعتبار مکانتی که خداوند برای قلم در مصحف شریفش رقم زده، خطاطان و خوش نویسان نیز قلم را به مثابه امانتی قدسی در جهت کتابت اسرار و رموز آفرینش به کار می بستند.‏


خوش نویسی


‏‏«خوش نویسی نه تنها به عنوان یک هنر و شغل، بلکه به عنوان ابزاری جهت تجلیل و عبادت به کار رفت و از همان قرون اولیه اسلام، نگاشتن کلام خداوند و قرآن کریم به بهترین و عالیترین وجه ممکن از راه خط و خوش نویسی معمول عالم اسلام شد.»
‏‏شاید بتوان گفت که خوش نویسی، از مجردترین انواع هنر است که در حکایت کردن از آن ذات عظیم، از صفات هم سنخ این عالم خاکی مبرا است و از همین جا، این هنر در اسلام که می کوشد که با حداقل استفاده از پدیده های این جهانی و امکاناتی که رنگ و بوی جهان حاضر را دارد، از آن معنای مقدس حرف بزند و والاترین مفاهیم قرآنی و آسمانی را به زیباترین شکل ترسیم نماید.
از این رواست که بیشتر زمینه می یابد و بیشتر رشد می کند.‏


‏خط‏


خط از مهم ترین دستاوردهای بشری است و هنگامی مورد توجه قرار می گیرد که سیمایی زیبا و خوش منظر داشته باشد. خط زیبا، در واقع، تجلی عالم غیب است در سرای شهود. هندسه ای روحانی که دوایر و ظرایف هستی را نشان می دهد و به زبان حال، درس مهربانی و نظم و تناسب و استواری می دهد و به جوهره لطف، روح آدم‏‏ـ‏‏ی را تلطف کرده و غبار لفظ از چه‏‏ـ‏‏ره‏ معنا می شوید تا جمال حقیقت، بی پرده عیان گردد. ‏

ارتباط جان انسان با خط


‏‏آن زمان که آیات خداوندی را با زیباترین جلوه ها و خط ها بیارایند و «آنگاه که کلام آسمانی را به خط خوش تحریر کنند، انبساط روحانی در جان ها پدیدآمده، دل از عارف و عامی ربوده و چشم های خسته را نوازش داده و تیرگی قلب های بیمار را زدوده و نهایتا روح آدمی را صیقل می دهد».

از این رو ما شاهد احادیث بسیاری از بزرگان دین در باب اهمیت خط هستیم؛ تا آنجا که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
«من کتب بسم الله الرحمن الرحیم. بحسن الخط دخل الجنه بغیر حساب؛


هر آن کس که بسم الله الرحمن الرحیم را به خط خوش تحریر کند، بدون حساب وارد بهشت خواهد شد».‏
‏‏شاید بی ارادگی و بی خویشی قلم در دست کاتبان و خوش نویسان بوده است که هنرمند خوش نویس نیز خود را همچون قلمی در دست کاتب ازلی، بی اختیار و بی اراده انگاشته و هر آنچه را که او بر صفحه کتاب هستی رقم زده نیکو یافته است:‏


‏‏پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت                      آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد‏


هنری معرفتی


‏‏خوش نویسی به لحاظ خاستگاه ذاتی خود، هنری معرفتی است. در ایران، اگرچه زیبانویسی، ریشه در زبان های پارسی باستان و میانه دوران ساسانی داشته
و زیرساختی برای خوش نویسی دوره اسلامی محسوب گردیده؛

اما پس از اسلام که فارسی دری به جای فارسی میانه روی کار آمد و زبان فارسی، خط عربی را پذیرفت؛

خوش نویسی در ایران نیز مانند دیگر مناطق اسلامی در خدمت کتابت قرآن درآمد و ساحتی قدسی و عرفانی یافت. هرچند که در ادبیات عرب نیز ‏ خوش نویسی با شعر، بیش از دیگر رشته های هنری مأنوس شد؛
اما از جهت کاربردی، عمدتاً کارکرد آن در عرصه کتابت کتاب مقدس و حوزه عبادت و ادعیه نمود یافت. ‏
‏البته این امر، بیشتر محصول نوع برخورد محصوری و حذفی تعالیم دین اسلام با هنرهای ترسیمی و تجسمی بود؛ به طوری که منحصراً عرصه خط، مجال عرضه پیدا کرد.
بعدها به ویژه درقرون هفتم و هشتم هجری، با ظهور نحله های فکری تصوف و عرفان، خوش نویسی نیز تحت تأثیر این نحله ها قرار گرفت.‏

‏‏همچنانکه خداوند بر صفحه عالم با دو دست جمال و جلال خود به خلق زیبایی پرداخته و این جمال و زیبایی را از قبل همنشینی و تصادم ضعف ها و قوت ها به ظهور رسانده،
هنرمند شکسته نویس نیز در نمادی از آن خلقت خداوندی در پیچ و تاب و ضعف و قوت کلمات و حروف، در پی به ظهور رساندن اسماء جلال و جمال الهی در صفحه کاغذ است. ‏

هنر خطاطی


‏‏هنر خطاطی، از نظر بیشتر محققان این فن، قابلیت  پذیرترین شاخه های هنر اسلامی است. خوشنویسی هنر مادر است که بسیاری از هنرها را شامل می شود. از جهتی موسیقی کلمات است
که طنین معنوی آن بر جان و دل می نشیند و از طرفی هنر معماری است که ترکیبات و کرسی های آن شامل دورها و قرینه ها و تعادل هایی است که چشم را می نوازد.
از طرفی، شعر است و معنا و بار فرهنگی دارد و از طرفی نقاشی است؛

نقاشی ای شگرف و دل انگیز که هر تصویر آن دریچه ای است گشوده به سوی باغ جان که نقش آسمانی «صبغه  الله و من احسن من الله صبغه» را بر لوح دلها ترسیم  می کند.‏

 ارتباط شعر با خط |آموزش خط تحریری حرف چلیپا | خط تحریری حرف چلیپا | آموزش خوشنویسی با خودکار حرف چلیپا
‏‏
خط، قبل از آن که صاحب جمال و اندامی دل ربا شود باید از عالم معنی سیراب گردد تا بتواند راه جلال پیش گیرد، پس در این زمان شایسته است که هنرمند از دنیای ذهن خود آن چه را احساس می نماید با شیفتگی و اعتقاد، تصویر و بیان کند زیرا اگر هنر را یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ بدانیم به جرأت می توان گفت خط یکی از عالی ترین و شفاف ترین آثاری است که در قالب هنر برای آیندگان به جای می ماند.


‏رابطه خوش نویسی و شعر‏


‏‏شعر را می توان مناسب ترین و شایسته ترین بستر و زمینه ظهور و تجلی خط به مفهوم خوش نویسی دانست.
به عبارت دیگر؛ برای بروز و نمود خط، هماهنگ ترین قالب، شعر است. این رابطه دوسویه است و چنین جلوه می نماید که هم خطّ برای شعر و هم شعر برای خطّ، ساخته شده اند؛
زیرا، چه در قالب و چارچوب ترسیم بصری که ساختار و فرم را تشکیل می دهد و چه در موضوع و مفهوم ادراکی، که معنا را روح و جان می بخشد؛ برای همدیگر، زینت محسوب می شوند. ‏‏


‏‏قرآن نیز بارها بر اهمیت نوشتن با قلم تأکید کرده است؛ «ن والقلم وما یسطرون» و یا در نخستین سوره نازل شده بر رسول اکرم(ص) سخن از تعلیم با قلم به میان آمده است؛
«الذی علّم بالقلم». بدین ترتیب، نوشتن دارای منشأ الهی است و در بسیاری از اشعار، خداوند به عنوان کاتب سرمدی نامیده شده است.


از این رو، طبیعی است که مسلمانان نوشتن قرآن را از همان ابتدا به طریقی هم شأن با زیبایی سرمدی اش آغاز کنند و این قاموس هدایت را با نیکوترین شکل، خطاطی نمایند و آن الفاظ آسمانی و حقایق بلند را خلعتی در خور و شایسته پوشانند.‏
‏‏

در ادبیات فارسی، خوش نویسی افزون بر تجلی وجوه عبادی، انس ویژه ای با شعر و صور خیال پیدا کرد؛ تا آن جا که اغلب پژوهشگران حوزه هنر به همزادی خوش نویسی و شعر باور دارند.
شعر و خط، به ویژه خط نستعلیق به عنوان «عروس خطوط»، رابطه ای ارگانیک یافتند و در سایه همجواری، علاوه بر ایجاد بستری مناسب برای پرورش پتانسیل خود، در پیمایش مسیراستعلا و عرفان هم یکدیگر را تقویت نمودند.

این دو، دو نوع رابطه را ایجاد نمودند: یکی رابطه ساختاری و دیگری رابطه محتوایی. ‏‏
از وجهی دیگر رابطه بین خط و شعر را می توان از دو جنبه مورد توجه قرار داد:
یکی، جایگاه شعر در خوش نویسی و دیگری، جایگاه خط و خوش نویسی در شعر.

جنبه اول، ناظر بر کاربرد ‏ نظم و شعر


نظم و شعر و مضامین مختلف آن به ویژه مضامین عرفانی در حوزه خوش نویسی و جنبه دوم، مبین کاربرد اصطلاحات خوش نویسی با پردازش آرایه های ادبی و صنایع لفظی و معنوی در شعراست.
در زمینه رونق و رکود هنر خوش نویسی نیز می توان ارتباط آن را با شعر دریافت.

بدین معنا که نوعی همزمانی در دوره های اقبال و ادبار و شمولی و خمولی آنها بوده و تقارن رونق و کساد این دو هنر، نشان از هم سنخی و همگرایی آنها داشته است.
استاد امیرخانی، در مقدمه «کلک شیدایی»، به فراز و فرود هنر خوش نویسی چنین اشاره نموده است:‏
‏‏«هنر خوش نویسی در ایران، فراز و فرودی داشته و دارد که هم چون دیگر جلوه های فرهنگی و هنری

در سرزمین ما از عوامل سیاسی و اجتماعی تأثیر پذیرفته و قوت و ضعف آن در همین رابطه قابل بررسی است. و اما در ایام فترت نیز به لحاظ ریشگی و وسعت ارتباط با دیگر مظاهر فرهنگ و هنر، هیچوقت به مرحله خاموشی نرسیده است .
و به محض آن که عوامل بازدارنده از هر جنس و نوع از میان رفته، انوار پر فروغش به فضای اطراف خود، روشنی و گرما بخشیده است. و در این سیر، گاه بستر برای استمرار فرهنگ و هنر ایران اسلامی فراهم آورده و پر پرواز اندیشه های تابناک شده است . و گاه، به تنهایی از فرط لطافت و زیبایی با حقیقت جمال چنان مجاور و هم نفس شده که گویی به عین معنی تبدیل گردیده است.

 

ارسال دیدگاه

برای ارسال نظر لطفا ورود یا ثبت نام کنید.